مقدمه
به نام خدا امروز تصمیم گرفتم برای پسر گلم وبلاگ درست کنم. قبل از تولدش یکبار این تصمیم رو با بابایی گرفته بودیم. اما از اونجایی که من دوست داشتم این وبلاگ خیلی خصوصی باشه و فقط حرفهای من برای پسر خوبم باشه و بابایی دوست داشت همه بتونن به این وبلاگ دسترسی داشته باشند نیمه کاره ماند. اما به خاطر علاقه زیادی که به پسر خوبم شایراد دارم دلم نیومد خاطراتش رو تو وبلاگ مخصوص خودش ثبت نکنم. هرچند که دفترچه خاطرات کوچولویی در مورد حوادث خاص زندگیش داره اما احساس می کنم اینجوری می تونم خاطراتش رو کاملتر براش بنویسم. شایراد جونم دوست دارم..... ...
نویسنده :
مامان الهام
16:30